موهان با دوی جذاب دیدار میکند و عاشق او میشود. والدین او ترجیح میدهند با آنیتا ازدواج کنند، اما او از انجام این کار خودداری میکند. او عشق خود به دوی را ابراز می کند ، اما دوی مخالفت می کند …
موهان با دوی جذاب دیدار میکند و عاشق او میشود. والدین او ترجیح میدهند با آنیتا ازدواج کنند، اما او از انجام این کار خودداری میکند. او عشق خود به دوی را ابراز می کند ، اما دوی مخالفت می کند …
پسر فقیری نابهنگام عاشق خواهر یک نجیب زاده ثروتمند می شود…
عمر به همراه مادر بیوه ی خودش زندگی فقیرانه ای دارند ، مونی دختری است که پس از متولد شدن مادرش فوت کرده است و در حال حاضر با خدمت کاری در خانه ها زندگی خود را می گذراند …
یک بازیگر تئاتر با دختر فلج خود زندگی فقیرانه ای دارند ؛ زمانی یک جوان جیب بر به زندگی شان وارد می شود …
سورج و آرون یک رابطه برادری خاص دارند، سورج سرپرست زندان است و همسرش لاکشمی آرون را بزرگ میکند، رادا یک بچه یتیم از خانوادهای پولدار است …
داوود عشقی نافرجام با کائنات میرزا داشته است ، آنها به دلایلی به هم نرسیده اند ، دختر جدیدی به نام سلطانا وارد زندگی داوود می شود …
یک کودک از سیاره کریپتون به زمین فرستاده می شود و زن و مردی سالمند اسم او را شخار می گذارند . وقتی او به سن جوانی می رسد …
سه دوست در سن ۶۰ سالگی تصمیم می گیرند کارهایی که در جوانی نتوانستند انجام بدهند ، انجام دهند …
وقتی والدین راجش فوت می کنند، جاگاترام متعهد به مراقبت از او می شود. او امیدوار است که روزی راجش با دخترش رخا ازدواج کند…
پس از مرگ همسرش، یک پلیس نتوانسته است که حال تنها پسر خود را به نحو مطلوبی خوب کند. این کار واکنش جدی در زمانی بالغ شدن کودک ایجاد می کند …